گنجور

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹

 

در رهش جان دادم اما هرکه دلبر بایدش

هرنفس عمری درین ره جان دیگر بایدش

بهر جانان غرق اشکم گر ببینی ترمیا

کی براندیشد ز دریا آنکه گوهر بایدش

آن ستمکاری کش از آزار یاران باک نیست

[...]

صفایی جندقی