×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲۶
نکو بنگر به روی من نه آنم من که هر باری
ببین دریای شیرینی ببین موج گهر باری
کی بگریزد ز دست حق کی پرهیزد ز شست حق
قیامت کو که تا بیند به نقد این شور و شر باری
یکی دستش چو قبض آمد یکی دستش چو بسط آمد
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۳
گر شمس و قمر خواهی نک شمس و قمر باری
ور صبح و سحر خواهی نک صبح و سحر باری
ای یوسف کنعانی وی جان سلیمانی
گر تاج و کمر خواهی نک تاج و کمر باری
ای حمزه آهنگی وی رستم هر جنگی
[...]