گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - تجدید مطلع

 

دوش بر گردون رنگی دگر آمیخته‌اند

شب و انجم چو دخان با شرر آمیخته‌اند

ماه نو ابروی زال زر و شب رنگ خضاب

خوش خضاب از پی ابروی زر آمیخته‌اند

نیشتر ماه نو و خون شفق و طشت فلک

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - در ستایش منوچهر بن فریدون شروان شاه

 

می و مشک است که با صبح برآمیخته‌اند

یا بهم زلف و لب یار درآمیخته‌اند

صبح چون خنده گه دوست شده است آتش سرد

آتش سرد به عنبر مگر آمیخته‌اند

یا نه بی‌سنگ و صدف غالیه سایان فلک

[...]

خاقانی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۵ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده شجاع السطنه حسنعلی میرزا طاب‌الله ثراه فرماید

 

غم و شادیست‌که با یکدگر آمیخته‌اند

یا مه روزه به نوروز درآمیخته‌اند

درکفی رشتهٔ تسبیح و کفی ساغر می

راست با عقد ثریا قمر آمیخته‌اند

تردماغ از می شب خشک‌لب از روزهٔ روز

[...]

قاآنی