×
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
چنگ و ناخن نهاد در سوراخ
تنگیاش را به چاره کرد فراخ
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
با دری چون دهان شیر فراخ
چون درایم چو روبه از سوراخ
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
چشم خواجه ز چشمهٔ سوراخ
چشمه تنگ دید و آب فراخ
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸
ای کرده فریبنده جهانت گستاخ
می آیی و می روی در او پهن و فراخ
گویی نرسد مرگ به من؛ چون نرسد؟
نه پای وی آبله، نه کفشش سوراخ
اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۷ - در معارج ارواح و ابدان و عذاب ایشان
تنگ ماند برو جهان فراخ
رخ فرا میکند به هر سوراخ