گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۶

 

به جایی که دانست کاتشکده‌ست

وگر زند و استا و جشن سده‌ست

فردوسی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۳۰۵ - گفتگوی فریدون با قارن در کار کوش

 

ز هر کشوری بهره ای بستده ست

زمین خلایق بهم بر زده ست

ایرانشان
 

عطار » مصیبت نامه » بخش پانزدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

چون نصیبت زین همه یک مانده ست

گرد کردن این همه بی فائده ست

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶

 

گر چپ و راست طعنه و تشنیع بیهده‌ست

از عشق برنگردد آن کس که دلشده‌ست

مه نور می‌فشاند و سگ بانگ می‌کند

مه را چه جرم خاصیت سگ چنین بده‌ست

کوهست نیست که که به بادی ز جا رود

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان

 

آنک بی یسمع و بی یبصر شده‌ست

در حق آن بنده این هم بیهده‌ست

مولانا
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » ترجیع بند

 

عشق از ازلست و تا ابد هست

صد روی ز خلق گشت خود هست

عشق آینهٔ جهان نمایست

در وی همه نقش نیک و بد هست

جز عشق رخت نورزد آن کس

[...]

جهان ملک خاتون