گنجور

شمس مغربی » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

بت گفت به بت‌پرست کای عابد ما

دانی ز چه روی گشته‌ای ساجد ما

بر ما به جمال خود تجلی کرده است

آن کس که ز تست ناظر و شاهد ما

شمس مغربی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

عشق آمده آتش زده در نیک و بد ما

ای دامن ارباب ملامت مدد ما

ما گلبن نوباوة عشقیم و نباشد

جز نالة بلبل گل روی سبد ما

آن عقلْ پریشان شدگانیم که هر روز

[...]

فیاض لاهیجی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴

 

سطر یقین به حک داد تکرار بی‌حد ما

این دشت جاده گم کرد از رفت و آمد ما

افسرد شمع امید در چین دامن شب

یک آستین نمالید آن صبح‌ساعد ما

شاید به پایبوسی نازیم بعد مردن

[...]

بیدل دهلوی