گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱۰

 

رهانید یزدان ازان سختیم

ازان گرم و تیمار و بدبختیم

فردوسی
 

عطار » مصیبت نامه » بخش ششم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

نیک بختی گشت آن بدبختیم

از دعای اونماند آن سختیم

عطار
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۱۲

 

ما زرخ کار خویش پرده برانداختیم

با رخ دلدار خویش نرد نظر باختیم

مشعله ی بیخودی از جگر افروختیم

واتش دیوانگی در خرد انداختیم

بر در ایوان دل کوس فنا کوفتیم

[...]

خواجوی کرمانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۹

 

ما بی رخ تو دیده ز عالم بدوختیم

در آتش فراق جمالت بسوختیم

از جور روزگار و عزیزان بی وفا

چون یوسفی به درهم قلبی فروختیم

هردم که یاد آن لب چون نوش کرده ایم

[...]

جهان ملک خاتون
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

ما خِیلِ تُهی‌دست جگرگوشهٔ بختیم

سرگرم نه با تاج و نه پابند به تختیم

آزادیِ ایران که درختی است کهن‌سال

ما شاخهٔ نورستهٔ آن کهنه‌درختیم

در صلح و صفا گرم‌تر از موم ملایم

[...]

فرخی یزدی