×
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵ - ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند
انت مولیالقوم من لا یشتهی
قد ردی کلا لئن لم ینتهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۷ - در بیان آنک صفا و سادگی نفس مطمنه از فکرتها مشوش شود چنانک بر روی آینه چیزی نویسی یا نقش کنی اگر چه پاک کنی داغی بماند و نقصانی
عقده را بگشاده گیر ای منتهی
عقدهٔ سختست بر کیسهٔ تهی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۸ - توزیع کردن پایمرد در جملهٔ شهر تبریز و جمع شدن اندک چیز و رفتن آن غریب به تربت محتسب به زیارت و این قصه را بر سر گور او گفتن به طریق نوحه الی آخره
مشک با سقا بود ای منتهی
ورنه از خود چون شود پر یا تهی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۳ - بر تحریص و تحریض بر پاس داشتن انفاس و منع و زجر از تضییع و اهمال آن
هر نفس چون خزینه ایست تهی
تا تو نقدی در آن خزینه تهی
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۳ - در منقبت قطب الطریق غوث الخلایق خواجه بهاء الملة والدین محمد البخاری المعروف به نقشبند قدس الله تعالی سره
اول او آخر هر منتهی
زآخر او جیب تمنا تهی
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۳۱ - تعریف توکل و قصه رهزن فقیر شده و حال بتپرست تارک دنیا
کیسه تهی، دست تهی، دل تهی
نیست در افلاس مرا کوتهی
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۸۹ - موزه دوز
در نزاکت موزه دوز من ندارد کوتهی
گر رسد دستم به ساقش می کند قالب تهی
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - عزیمت نمودن خان فردوس مکان حضرت سبحانقلی خان از ولایت بخارا به طوف مزار فیض آثار حضرت شاه نقشبند و از آنجا به ولایت بلخ متوجه شدن
ندارد ز سر تا به پا کوتهی
به دریای رحمت شود منتهی
حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۴ - نخل بندی این دلگشا چمن به ستایش خاقان سخن
که آخر بود عمر را کوتهی
نگردد فروغ سخن منتهی