گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۷

 

پیری ز خرابات برون آمد مست

سجّاده به کول و کوزهٔ باده به دست

گفتم پیرا تو را به دل ایمان هست؟

ایمان به دل اندر است و دل نیست به دست

اوحدالدین کرمانی
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۸ - حکایت

 

تا مگر باشد که فقر آرم به دست

زآنکه بی فقر این قدم رفتن به دست

حکیم نزاری