گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

کجا، در باغ و راغ و جویباران

ز جامِ مِی هَمی بارید باران.

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر

 

لب و زلفینْشْ را دو گّونه باران؛

شکربار این بُدی و مُشکبار آن.

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

بشستی پشت گور از دست باران

زدودی زنگ شاخ از جویباران

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۶ - حکایت گفتن بلبل و عتاب کردن باغبان و عذر خواستن گل

 

لبانم خشک و چشمم اشگباران

زمین خشک را جان است باران

۱ بیت
عطار
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۰

 

خدایا تشنه ایم و جمع یاران

از آن حضرت همی خواهیم باران

به حق مصطفی و آل یاسین

که بر یاران ما باران بباران

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی