گنجور

حکیم نزاری » دستورنامه » بخش ۲۶ - صبوحی

 

دم صبح دارد هوایی دگر

مقاماتِ اِخوان صفایی دگر

حکیم نزاری
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳

 

ای گل روی تو را حسن و بهایی دگر

زلف تو از هر گره نافه گشایی دگر

چشم تو از هر طرف کرد جهانی سیه

زلف تو در هر سری کرده هوایی دگر

گرچه صفا می دهد صبح به عالم ولی

[...]

نسیمی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹

 

ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگر

چون مسافر حسن تو هر دم بمأوائی دگر

من چنان حیران حسن روی یارم کز جهان

جز نظر بروی ندارم هیچ پروائی دگر

جز تماشای رخ معشوق و ناز و شیوه اش

[...]

اسیری لاهیجی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲

 

از بیم جان گویم که دل دارد دلارایی دگر

من جای دیگر در بلا مسکین دلم جایی دگر

در جستجوی دلبری گویم سخن از هر دری

روی سخن با دیگری در سر تمنایی دگر

از گلستان کوی او دورم ز بیم خوی او

[...]

بابافغانی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۷ - حکایت

 

هر قدمش فکری و رایی دگر

هر دمش اندیشه به جایی دگر

وحشی بافقی