×
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳
ای گل روی تو را حسن و بهایی دگر
زلف تو از هر گره نافه گشایی دگر
چشم تو از هر طرف کرد جهانی سیه
زلف تو در هر سری کرده هوایی دگر
گرچه صفا می دهد صبح به عالم ولی
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹
ای جمالت رو نموده هر زمان جائی دگر
چون مسافر حسن تو هر دم بمأوائی دگر
من چنان حیران حسن روی یارم کز جهان
جز نظر بروی ندارم هیچ پروائی دگر
جز تماشای رخ معشوق و ناز و شیوه اش
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲
از بیم جان گویم که دل دارد دلارایی دگر
من جای دیگر در بلا مسکین دلم جایی دگر
در جستجوی دلبری گویم سخن از هر دری
روی سخن با دیگری در سر تمنایی دگر
از گلستان کوی او دورم ز بیم خوی او
[...]