گنجور

عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۱۲

 

خواهی که به عقبی به بقایی برسی

باید که به دنیا به فنایی برسی

هر چند که راه بر سر آدمی است

میرو، تو مترس، تا به جایی برسی

عطار
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۴

 

در پی عشق روان شو که به جائی برسی

دُردی درد بخور تا به دوائی برسی

به سر کوی محبت به صفا باید رفت

باشد آنجا به فقائی به صفائی برسی

می و میخانهٔ ما آب و هوای دگر است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۶

 

ای دل از خویش گذر تا که به جایی برسی

وز در صدق درآ تا به صفایی برسی

تا نبندی به قبول نفس اوّل کمری

نیست ممکن که تو چون نی به نوایی برسی

گر به همراهی دردش قدمی پیش نهی

[...]

خیالی بخارایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۱

 

گر حج نکنی کجا بجایی برسی

کی تا نروی برهنمایی برسی

حق در همه جاست کعبه زانست که تو

سعیی ببری تا بصفایی برسی

اهلی شیرازی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۳

 

تجرید گزین تا به نوایی برسی

بگسل ز تعلق که به جایی برسی

بگریز ز کوچه بند نی چون نغمه

شاید که به گوش آشنایی برسی

قدسی مشهدی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

خواهی که ازین ورطه به جایی برسی

یا بر سر کوی دلربایی برسی

عاشق شو و دردمند و رسوای جهان

تا بو که ازین خوان به نوایی برسی

رضاقلی خان هدایت