گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۷

 

بر جمالت مبتلایم، چون کنم؟

من به عشقت برنیایم، چون کنم؟

لاف عشقت می زنم، جانا، ولی

پس فقیر بینوایم، چون کنم؟

گفتی «از کویم برو، بیگانه باش »

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل

 

من که بی‌برک و نوایم چون کنم

بی‌رفیق و آشنایم چون کنم؟

صامت بروجردی