گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶

 

تا مرا برسر فرود آمد قضای عشق تو

خاک پایت سرمه کردم در رضای عشق تو

بندگان را شرط باشد در قضا دادن رضا

بی رضای دل نباشم در قضای عشق تو

بر دلم پیوسته کبر پادشاهان چون کنی

[...]

ادیب صابر
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۱

 

واله و شیداست جانم در هوای عشق تو

سرنهد دیوانه دل آخر بپای عشق تو

بی بلای عشق در عالم نبودم یکزمان

تا که بودم بود جانم مبتلای عشق تو

فانی عشقت شدم دیدم بقای سرمدی

[...]

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۲

 

خوی کردم با جفای عشق تو

باختم جان در وفای عشق تو

جان و دل آمد کمینه ماحضر

عاشقانرا از برای عشق تو

دارد از شاهان فراغت در جهان

[...]

اسیری لاهیجی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰۰

 

زهی گردون کف بی مغزی از دریای عاشق تو

دو عالم یک گریبان چاک از سودای عشق تو

ز شرم ناکسی چون اشک می غلطد به خاک و خون

سر خورشید عالمتاب زیر پای عشق تو

درین راه به دل نزدیک، گمراهی نمی باشد

[...]

صائب تبریزی