گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴

 

دولت عاشقان هوای تو است

راحت طالبان بلای تو است

کیمیای سعادت دو جهان

گرد خاک در سرای تو است

ناف آهو شود دهان کسی

[...]

عطار
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

بر هر که نیک دیده گشادم فنای تو است

بر هر دری که روی نهادم سرای تو است

حقا که حلقه در گنج سعادت است

گوشی که متصل شنوای صدای تو است

جبریل از شرف پر خود سایبان کند

[...]

قصاب کاشانی