گنجور

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محمود که مهمان گلخن تاب شد

 

خسروی من لقای او بس است

تاج فرقم خاک پای او بس است

۱ بیت
عطار
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۸

 

سجده گاه بوسه من نقش پای او بس است

دست پیچ حسرتم زلف رسای او بس است

از لب شیرین چه می خواهند خون کوهکن؟

زخم دندان تأسف خونبهای او بس است

۲ بیت
صائب تبریزی