گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۴

 

باز به رسم سرکشان راه جفا گرفته‌ای

تیغ ستم کشیده‌ای، ترک وفا گرفته‌ای

من طلب تو چون کنم؟ چون به تو در رسم؟ که تو

شیر ز دام جسته‌ای، مرغ هوا گرفته‌ای

نیست در اندرون من جای خیال دیگری

[...]

اوحدی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۹۳

 

ای صید پیشه ای که دل از ما گرفته ای

بر خویشتن ببال که عنقا گرفته ای

جز دود تلخ حاصل این مشت خار چیست؟

ای برق خوش عنان که پی ما گرفته ای

جای تو در بهشت برین است بی سخن

[...]

صائب تبریزی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲

 

تنها نه جا به خلوت دل‌ها گرفته‌ای

ملک وجود را همه یک جا گرفته‌ای

تا شانه را به جعد معنبر کشیده‌ای

کاشانه را به عنبر سارا گرفته‌ای

یارب چه لعبتی تو که چندین هزار دل

[...]

فروغی بسطامی