×
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵
مدام از کشت امیدم خس و خاشاک میروید
عجب گر بر مراد من گلی از خاک میروید
چو من بیبهرهام از عشرت دنیا چه سودم زان
که بر طرف چمن گل میدمد یا تاک میروید
پریشانم ز سعد و نحس گردون آه ازین گلها
[...]
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲
ز روی آتش سوزان اگر خاشاک می روید
شهیدان محبت را ، گیاه از خاک می روید
ز چاک سینه ام صد شعله می خیزد، همین باشد
گیاهی کز زمین سینه های چاک می روید
کجا گردد نهان خونریزی چابک سوار من
[...]
میرداماد » دیوان اشراق » غزلیات » شمارهٔ ۲۶
مگر با هر گیاهی یا گلی کز خاک میروید
بلایی یا غمی بهر من غمناک میروید
نمیدانم چه طالع دارم این کز گلستان عشق
همه خلق جهان را گل مرا خاشاک میروید
بیا ای آنکه حسرت میبری بر کشت امیدم
[...]