گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۱

 

خوبرویان چون به سلطانی علم بالا کشند

شیر مردان را به زیر تیغ جانفرسا کشند

جان کنان شب زنده دارند اهل عشق و در سخن

صبح وار از آفتاب خود دمی بالا کشند

پیر عاشق پیشه ام، به کاین مصلای مرا

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲

 

اهل نظر که سوختگان بلا کشند

رسم وفا رها نکنند ار جفا کشند

آنان که رهروان وفایند، از مژه

سوزن کنند و خار جفا را ز پا کشند

پیکان غمزهٔ تو که بنشست در دلم

[...]

ناصر بخارایی