×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۱
بر در تو ز دشمنان گر چه که صد جفا کشم
دوستیم حرام باد ار ز تو پای واکشم
غنچه دل به نازکی بشکندم بسان گل
صبحدمی که ناگهان بوی خوش از صبا کشم
طعنه زنی تو از جفا، من نه به ترک از صفا
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۱
کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا کشم
چند ناز سرو و جور غنچهٔ رعنا کشم
بیگل روی تو در خلوتسرای چشم و دل
خوش نباشد گر هزاران صورت زیبا کشم
میکشم دامن ز گرد راهت از غیرت ولی
[...]
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۳۷- میر عبدالکریم
تا چند از فراق تو درد و جفا کشم
رحمی! که بر لب آمده جان بلا کشم