×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۵
آینه چینی تو را با زنگی اعشی چه کار؟
کر مادرزاد را با نالهٔ سرنا چه کار؟
هر مخنث از کجا و ناز معشوق از کجا؟
طفلک نوزاد را با بادهٔ حمرا چه کار؟
دست زهره در حنا، او کی سلحشوری کند؟
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰۲
عشق را با گفت و با ایما چه کار
روح را با صورت اسما چه کار
عاشقان گویاند در چوگان یار
گوی را با دست و یا با پا چه کار
هر کجا چوگانش راند میرود
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸
زحمت ما میدهی، زاهد تو را با ما چه کار
عقل و دین و زهد را با عاشق شیدا چه کار؟
میخورد صوفی غم فردا و ما می میخوریم
مرد امروزیم، ما را با غم فردا چه کار؟
جای عیاران سرباز است کوی عاشقی
[...]