×
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۹
برو ای خواجهٔ عاقل از این دنیا چه می جوئی
چو بی دردی دوای دل ز بودردا چه می جوئی
دکان را کرده ویران و دادی مایه را بر باد
زیان کردی و سودی نه ازین سودا چه می جوئی
اگر تو آبرو جوئی در آ در بحر ما با ما
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۶
به عجز کوش ز نشو و نما چه میجویی
به خاک ریشهٔ توست از هوا چه میجویی
دل گداخته اکسیر بینیازیهاست
گداز درد طلب، کیمیا چه میجویی
سراغ قافلهٔ عمر سخت ناپیداست
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۷
چو محو عشق شدی رهنما چه میجویی
به بحر غوطه زدی ناخدا چه میجویی
متاع خانه آیینه حیرت است اینجا
تو دیگر از دل بیمدعا چه میجویی
عصا ز دست تو انگشت رهنما دارد
[...]
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۶۰ - غزل زنده رود
به آدمی نرسیدی ، خدا چه میجویی
ز خود گریختهای آشنا چه میجویی
دگر به شاخ گل آویز و آب و نم درکش
پریده رنگ ز باد صبا چه میجویی
دو قطره خون دلست آنچه مشک مینامند
[...]