×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱
شد هوا سرد، کنون موسم خرگاه کجاست
باده روشن و رخساره دلخواه کجاست
آتش اینک دل و می گریه خونین، تن من
خرگه گرم، ولی ماه سحرگاه کجاست
دی همی رفت و ز بس دیده که غلتید به خاک
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰
عارف بجز از عارف آگاه کجاست
هر بوالهوسی رهبر این راه کجاست
از هستی خود چه گم شود عاشق فرد
یابد که مقام « لی مع الله » کجاست