×
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷
دلم بیاو صفا هرگز ندیده است
لبم بیاو نوا هرگز ندیده است
من آن حاجت طلب در کوی عشقم
که تأثیر از دعا هرگز ندیده است
نشاید خواندم بلبل که آن گل
[...]
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹
کسی چون تو بلا هرگز ندیده است
چو من کس مبتلا هرگز ندیده است
من لب تشنه زان لب هر چه دیدم
خضر ز آب بقا هرگز ندیده است
دلم آن دیده است از جذبه ی عشق
[...]