فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۲ - رسیدن شاه موبد به مرو با ویس و جشن عروسى
سرایی از فراخی چون جهانی
بلند ایوان او چون آسمانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۲ - رسیدن شاه موبد به مرو با ویس و جشن عروسى
تو گفتی دررسیدی هر زمانی
از انده جان او را کاروانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
مبادا در جهان از من نشانی
اگر بی تو بخواهم زندگانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
به حال زار گریان بر جوانی
بریده دل ز جان و زندگانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
کنون در دست شاه کامرانی
مرو را همبر و جان و جهانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
به قد از تخت سروی بر جهانی
به روی از کاخ باغی بشکفانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
پس این فریاد بی معنی چه خوانی
ز چشم این اشک بیهوده چه رانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
هر آیینه خرد دارّی و دانی
که تو امروز در شهر کسانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
به خوبی همچو بخت و کامرانی
ز خوشی همچو جان و زندگانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
دلم را سیر کرد از زندگانی
وزو برکند بیخ شادمانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
شما را باد کام این جهانی
تو با موبد همی کن شادمانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
به چشمش خوار گشته زندگانی
دلش پدرود کرده شادمانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
چنین خواهم که باشد جاودانی
مرا زو رنج و او را شادمانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
نخواهم بی هوایت زندگانی
نجویم بی وفایت شادمانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
دلت بر من نماید مهربانی
نجوید سرکشی و بد گمانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
چه باید ریختن خون جوانی
که هرگز بر تو نامد زو زیانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
ز بس کاو بر تو دارد مهربانی
تو او را خوشتری از زندگانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
که زشت از خوب و نیک از بد بدانی
به دل کاری سگالی کش توانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
میان بادیه جیهون برانی
ز روی سنگ لاله بشکفانی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
ابا این جادوی و نیک دانی
به کار ویس هم خیره بمانی