گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰

 

اینت گم گشته دهانی که توراست

وینت نابوده میانی که توراست

از دو چشم تو جهان پرشور است

اینت شوریده جهانی که توراست

جادوان را به سخن خشک کنی

[...]

عطار
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷

 

نکنی صید یقینی به گمانی که تو راست

همت ما نکشد سست کمانی که تو راست

نیستی دشمن و اندیشه دشمن داری

گرگ را صید تو کرده است شبانی که تو راست

خاک و افلاک ز یک سلسله برخاسته‌اند

[...]

اسیر شهرستانی