گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳

 

ایدل غم این عالم فانی هیچست

وین یکدوسه روزه زندگانی هیچست

بگذار جهانرا و مپندار کسیست

کاحوال وی ار نیک بدانی هیچست

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱

 

ایدل بدو نیک اینجهانی هیچست

وینعالم بی ثبات فانی هیچست

سر تا سر نقشها خیالیست بخواب

از خواب در آی تا بدانی هیچست

ابن یمین
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

سر به سر کار جهان گر تو بدانی هیچست

به همه کار جهان چون نگرانی هیچست

در دل تو اثر مهر و وفا می باید

ور نه ای دوست مرا یار زبانی هیچست

راز سربسته ی ما را مگشا پیش صبا

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴

 

اندر خور همّتم جهانی هیچست

آن را چه محل بود که جانی هیچست

گر در گذر آید آن سهی سرو روان

جان گر بفشانیم روانی هیچست

جهان ملک خاتون