گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۷

 

اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری

دلت بمیرد و خوی فسردگان گیری

گر آفتاب جهانی چو ابر تیره شوی

وگر بهار نوی مذهب خزان گیری

چو کاسه تا تهیی تو بر آب رقص کنی

[...]

مولانا
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۹ - تسلیم شدن شب به آفتاب و مدح شاه

 

تو چو اقبال او جهانگیری

زان چنین بر فلک مکان گیری

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸۰

 

گر منت می کنم عنان گیری

تا کی از چون منت کران گیری؟

هر زمان از کرشمه ابرو

بهر خونریز من کمان گیری

دل گرفتار تو از آن کردم

[...]

امیرخسرو دهلوی