گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰

 

آتش دیگ هوس از دل سوزان گیرم

آب لب تشنگی از آهن پیکان گیرم

خوابم اینست که در دیدنت از هوش روم

خوردنم اینکه سرانگشت بدندان گیرم

عرق خجلت من سیل وجودم گردد

[...]

کلیم
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۰

 

نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان گیرم

دهم صدگل که همچون شمع یک برگ خزان گیرم

خوش آن مستی که چون گل در گلستان چهره بگشاید

درآیم غافل از دنبال و چشم باغبان گیرم!

مرا خود آسمان نگرفت دست از کوتهی هرگز

[...]

سلیم تهرانی