گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

چون دید صبا میان بستان گل را

وز بی شرمی پیش تو خندان گل را

در حال در آویخت بپایش ز درخت

پس کرد ز خار تیر باران گل را

کمال‌الدین اسماعیل
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲

 

درین گلشن نباشد نعل در آتش چسان گل را؟

که دارد یاد، هر خاری در او صد کاروان گل را

چه پروا حسن مغرور از سرشک عاشقان دارد؟

ز شنبم بیش خواب ناز می گردد گران گل را

ز جمعیت گسستم رشته امید، تا دیدم

[...]

صائب تبریزی