گنجور

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

یار با ما چنانکه بود، نماند

مه من مهربان که بود، نماند

دل بر آن آشنا که بود، برفت

سر بر آن آستان که بود، نماند

لطف هر دم که مینمود، گذشت

[...]

امیر شاهی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

آن‌چنان بدگمان که بود، نماند

در پی امتحان که بود، نماند

وعده‌اش بی‌وفا نماند، که بود

غمزه نامهربان که بود، نماند

زلف او سرکشی که کرد،‌ گذشت

[...]

میلی