×
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵
خاموشی من قفل نهانخانهٔ عشق است
افسانهٔ من گریهٔ مستانهٔ عشق است
دیوانه دل من که درو فتنه زند جوش
گنجی است که آرایش ویرانهٔ عشق است
شوریده شد از ناخن عشق این دل صد شاخ
[...]
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶
منزلگه دلها همه کاشانهٔ عشق است
هرجا که دلی گم شده در خانهٔ عشق است
ویرانهٔ جاوید بماند دل بیعشق
آن دل شود آباد که ویرانهٔ عشق است
فرزانه درآید به پریخانهٔ مقصود
[...]