گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸۸

 

بغیر از آن خم مو ایدل آشیانه نداری

خبر زکار نسیم صبا و شانه نداری

باین خوشاست دل ودیده ام بمحفل اغیار

مهی دو روز فزون جا بهیچ خانه نداری

زچیست زرد شده روی سرخ تو ایشیخ

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۸

 

ای جان به چه ارزی تو که جانانه نداری

ای شمع بمیری تو که پروانه نداری

در حلقه دامش نکنی یاد زگلزار

ای مرغ گرفتار مگر خانه نداری

جویند بویرانه دل گنج محبت

[...]

آشفتهٔ شیرازی