گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۶

 

آن کج کله چو کاکل گلبوی شانه زد

از رشک شانه آتشم از دل زبانه زد

تبخاله نیست بر لبم این آبله که جان

خیمه ز داغ و درد درون بر کرانه زد

شد در وفا نشانه دل ما و چشم تو

[...]

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۳

 

شب همچو شمع آتش آهم زبانه زد

تیر مراد در دل شب بر نشانه زد

با آفتاب خویش شود همنفس چو صبح

در عشق هرکه یکنفس عاشقانه زد

شکر لبان نهند بر این آستانه روی

[...]

اهلی شیرازی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط بهاریه در نعت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه فرماید

 

دست صبا به طره شمشاد شانه زد

قمری به شاخ سرو ز وحدت ترانه زد

بر گل هزاردستان چنگ و چغانه زد

بایدم دم سپیده شراب شبانه زد

صفای اصفهانی