گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۷۷ - الاسرار

 

پرسیدم از آن کسی که برهان داند

آن کیست که او حقیقت جان داند

خوش خوش به جواب گفت کای صفرایی

آن منطق طیر است سلیمان داند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۵۲

 

نی گفت سر نالهٔ من آن داند

در عشق که او زبان لالان داند

بی جرمم اگر زبان بریدند مرا

معشوق زبان بی زبانان داند

اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷۹

 

پرسیدم از آن کسی که برهان داند

کان کیست که او حقیقت جان داند

خوش خوش به جواب گفت کای سودایی

این منطق طیر است سلیمان داند

مولانا
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

سر این نکته نکته دان داند

این لغت صاحب بیان داند

وحشی بافقی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲

 

چند دل تلخی غم را شکرستان داند

خاک را بر سر سودازده سامان داند

گر حق راه طلب را بشناسد سالک

دیده را خاتم انگشت مغیلان داند

هر که سوداگر کالای وفا شد باید

[...]

کلیم
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۱

 

کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند

کو شبنمی که صد گل درس وفا نداند

در گلشن محبت پروانه باغبان است

جایی که شعله بارد آب و هوا نداند

شبنم به گل فروشد هر جلوه غبارم

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode