گنجور

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

خورشید تف از عارض تابان تو دارد

مه روشنی از شمع شبستان تو دارد

تمکین و سرافرازی و رعنایی و خوبی

سرو سهی از قدّ خرامان تو دارد

خود را ز حشم کم ز سلیمان نشمارد

[...]

قصاب کاشانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۳۳

 

شوریده سرم، طرهٔ پیچان تو دارد

آشفته دلم، زلف پریشان تو دارد

زین گونه، فرومانده و بی تاب و توانم

پنهان چه کنم؟ سستی پیمان تو دارد

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸۴

 

هما که بال و پر خویش سایبان تو دارد

اگر غلط نکنم پاس استخوان تو دارد

حزین لاهیجی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳

 

هر کس که به دل حسرت پیکان تو دارد

آسایشی از جنبش مژگان تو دارد

گل چاک زد از شوق گریبان صبوری

تا آگهی از چاک گریبان تو دارد

هر غنچه که سر زد ز دم باد بهاری

[...]

فروغی بسطامی