گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۳

 

یارب، غم آن سرو خرامان به که گویم؟

دل نیست به دستم، سخن جان به که گویم؟

آه از دل من دود برآرد همه شب، آه

کاین سوختگی غم هجران به که گویم؟

افسانه من ناخوش و کس محرم آن نیست

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

یارب، غم بی‌رحمی جانان به که گویم؟

جانم غم او سوخت، غم جان به که گویم؟

نی یار و نه غمخوار و نه کس محرم اسرار

رنجوری و مهجوری و حرمان به که گویم؟

آشفته شد از قصه من خاطر جمعی

[...]

هلالی جغتایی