گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۲

 

من نخواهم برد جان از دست دل

ای مسلمانان، فغان از دست دل

سینه می سوزد مدام از جور چشم

دیده می گرید روان از دست دل

هر که از دستان دل غافل شود

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴

 

من نخواهم برد جان از دست دل

ای مسلمانان، فغان از دست دل

سینه میسوزد نهان از جور چشم

دیده میگرید روان از دست دل

ای رفیقان، چون ننالم؟وانگهی

[...]

اوحدی