گنجور

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹

 

چو نی نالدم استخوان از جدایی

فغان از جدایی فغان از جدایی

قفس به بود بلبلی را که نالد

شب و روز در آشیان از جدایی

دهد یاد از نیک بینی به گلشن

[...]

هاتف اصفهانی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۳

 

چنان گشته ام ناتوان از جدایی

که نتوان دگر شد چنان از جدایی

مه هستیم یافت نقصان ز دوری

گل عشرتم شد خزان از جدایی

گمان داشتم کز جدایی بمیرم

[...]

رفیق اصفهانی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۲

 

مزن تیر بر سینه ام ناتوانی

که دارم ولی ناتوان از جدائی

مشو غایب از دیده یکدم خدا را

که خواهد زتن رفت جان از جدائی

نیر تبریزی