گنجور

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

بدان قرار که تن را بود به جان اخلاص

به خاک پای تو ما را است آن‌چنان اخلاص

وصال دوست میسر به سیم و زر نشود

اگر تو طالب یاری به‌هم رسان اخلاص

رهی است راه محبت که صد خطر دارد

[...]

قصاب کاشانی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۷۱

 

ای نهان از توام بجام اخلاص

ای بجان از توام نهان اخلاص

جان من چون تو نیست جانانی

که توان داشتن بجان اخلاص

تا بجان کرده جای اخلاصت

[...]

نورعلیشاه