×
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۴ - در حکایت پاکبازی و طلب کردن حقیقت ذات و آوازدادن هاتف آن طالب را فرماید
دل آرامی دل آرامی ندارد
چرا بودت سرانجامی ندارد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱
چه دردست این که آرامی ندارد
چه دورست این که انجامی ندارد
نگه کردم به دنیا ذرّه یی نیست
که از خورشید اعلامی ندارد
ندیدم هیچ صاحب دل ندیدم
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۸ - وزیدن نسیم سحری بر زلیخا و نرگس خوابناکش را گشادن و از خیال شبانه غنچه وار خون به دل فرو خوردن و مهر بر لب نهادن
برون از یار خود کامی ندارد
درونش با کس آرامی ندارد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۱ - شرح دادن یوسف علیه السلام قصه محنت راه و زحمت چاه را و آگاه شدن زلیخا از آنکه اندوهی که آن روز داشته است به سبب آن بوده است
به یک منزلگه آرامی ندارد
به جز گردندگی کامی ندارد