×
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۸۶
یا رب! این بچّهٔ ترکان چه ز ما میخواهند؟
که همیشه دل ما را به بلا میخواهند
زلف پرچین ز چه بر زیر کله میشکنند؟
گر نه مان بسته ترا ز چین قبا میخواهند
روز اسب و زره و تیغ و کمر میطلبند
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۹۹
اهل دل پیش تو مردن ز خدا می خواهند
کشته ی تیغ تو گشتن بدعا می خواهند
مرض شوق تو بر بوی شفا می طلبند
درد عشق تو بامید دوا می خواهند
طلب هر کسی از وصل تو چیزی دگرست
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶
دردمندان غم عشق دوا میخواهند
به امید آمدهاند از تو ترا میخواهند
روز وصل تو که عیدست و منش قربانم
هر سحر چون شب قدرش به دعا میخواهند
اندرین مملکت ای دوست تو آن سلطانی
[...]
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۷
ما را متمولین گدا می خواهند
بیچاره و بی برگ و نوا می خواهند
با بودن این مجلس اشرافی باز
یکدسته ستمکار «سنا» می خواهند