گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۷

 

صبح مرا به ظن غلط شام کرده‌ای

بی‌تاب مرا گنهی نام کرده‌ای

تا ذوق حرف تلخ تو حسرت کشم کند

ایذای من به نامه و پیغام کرده‌ای

از غایت مضایقه در گفت و گو مرا

[...]

محتشم کاشانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰۱

 

تا چهره گلگل از می گلفام کرده‌ای

صد مرغ دل اسیر به گلدام کرده‌ای

چشم بدت مباد، که نقل و شراب من

آماده از دو چشم چو بادام کرده‌ای

از روی ناز تا به لب خود رسانده‌ای

[...]

صائب تبریزی