×
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۰
از لعل لبت جز طمع خام ندارم
دارم هوس کام، اگر کام ندارم
دل را به خیال از تو تسلی نتوان کرد
بشتاب که من طاقت پیغام ندارم
ترکی به نگه کرده مرا مست، حریفان
[...]
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳
ای که بی کام لبت یک نفس آرام ندارم
روزگاری است که کامی من ناکام ندارم
تا خیال دو لبت ساغر و صهبای من آمد،
باده جز لخت دل خون شده در جام ندارم
با تو گر من بنشینم چه غم از طعنه مردم
[...]