گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۱

 

شکر لعل لبش در تلخی دشنام می‌پیچد

ز شیرینی زبانش بوسه در پیغام می‌پیچد

گل امیدواری می‌توان چید از عتاب او

به ظاهر گرچه گوش آرزوی خام می‌پیچد

دل پرخون عاشق می‌شود گلگونه رویش

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۷

 

سراپا را چو در رخت زمردفام می‌پیچد

به خود چون تاک سرو از رشک آن اندام می‌پیچد

حیا دارد لبش را این قدرها کم‌سخن با ما

چو برگ غنچه از شرمش زبان در کام می‌پیچد

چو عکس لعل او در ساغر می آتش اندازد

[...]

جویای تبریزی