گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴۴

 

من که هرپاره دلم هست به صد جا مشغول

بادل جمع شوم چون به تو تنها مشغول

خدمت دور به نزدیک نمی فرمایند

اهل دل را نکند عشق به دنیا مشغول

ماند از جلوه بی قیمت یوسف محروم

[...]

صائب تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۴

 

به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول

به خیال تو بود خاطر دانا مشغول

بعد از آن روی دل جمع نبیند آن کس

که دمی گشت به آن زلف چلیپا مشغول

یار چون نیست در اندیشه چه مسجد چه کنشت

[...]

سعیدا