×
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۹
تو مپندار کز این در به ملامت بروم
دلم اینجاست بده تا به سلامت بروم
ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پای
نه به زرق آمدهام تا به ملامت بروم
من هوادار قدیمم بدهم جان عزیز
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۵
گفته بودی که ز کویت به ملامت بروم
دل بر تست کجا من به سلامت بروم
من به میخانه زدم خرقه سالوس به آب
رندم ای شیخ نگویی به ملامت بروم
مدتی زیستهام دور ز جانان به وطن
[...]