×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۲
ای در ابرو گره افکنده چه حال است تو را
گویی از صحبت احباب ملال است تو را
موجب حسن تو تنها نه خط و خال فتاد
عشق ما نیز ز اسباب جمال است تو را
تشنگان را به دمی آب تفقد می کن
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۷ - عقد دهم در کشف سر ورع که کاسر سورت حرص و طمع است و کاشف ظلمت اهوا و بدع
دسترنج تو حلال است تو را
غیر آن رنج و وبال است تو را
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶
ای مردم چشمم چه وبال است تو را
عکس همه مردمی چه حال است تو را
خوابی که حلال است حرام است به تو
خونی که حرام است حلال است تو را