گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷

 

پروانه یی که رنجد از درد و داغ مردم

باید که پر نگردد گرد چراغ مردم

گل در کنار بخشد بوی مراد آری

بی برگ را چه حاصل از گشت باغ مردم

نزدیک شد که عاشق جام مراد گیرد

[...]

بابافغانی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶

 

قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم

سوزد به مجلس ما، شبها چراغ مردم

دانسته تا دلم را، سوزد به داغ حسرت

هر لحظه آید از من پرسد سراغ مردم

چون گل نمانده بر تن، از داغ جای داغم

[...]

قدسی مشهدی