×
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۹
آغشتهام چو پنبه ز خوناب داغ خویش
منت ز شاخ گل نپذیرم به باغ خویش
چون آفتاب با همه کس گرمخون مباش
پروانه را دلیر مکن بر چراغ خویش
بوی گلم دماغ خراشد درین چمن
[...]
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۸
گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش
باشد چو آفتاب، دلیلم چراغ خویش
بلبل شود ملول، چو گل بو کند کسی
در باغ ازان چه غنچه بگیرم دماغ خویش
در باغ، ما و لاله ز یک خاک رستهایم
[...]